برابر با خودم؟

در دنیای ما آدمهای زیادی وجود درند. اگر همه آنها من باشم در قالب ها و زمانهای مختلف چطور می شود؟ این را در یک ویدئو دیدم که حرف اصلی اش این بود که همه آدمها یک نفر است که در شرایط و قالب ها و زمانهای مختلف از طرف خداوند که او هم یکی است به جهان مادی فرستاده شده است. یعنی من و هیتلر و مادرترزا یک نفریم در شرایط مختلف و زمانهای مختلف. حتی من و مادرم و پدرم هم یکی هستیم. جورج فلوید هم با درک شووین که او را کشت یک نفر بودند و هر دوی آنها بازمن بودم. این ایده قشنگی است به نظر من. چون می تواند عدالت خداوند را توضیح دهد. وقتی همه شرایط تجربه شده در عالم توسط دقیقاً یک نفر تجربه می شود هم ظلم ها ، دردها، مصیبت ها و هم خوشی ها، شادی ها و خوش شانسی ها، آنوقت نمی شود درباره برابر نبودن حرف زد. وقتی نفر دیگری در کار نباشد برابری بین افراد بی معنا است. آنقدر که انگار همیشه برقرار است.